سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیستان خانه پدری "*سوزسیستو"*

اکثر ازدواجها در سیستان فامیلی و درون گروهی است . ضرب المثل معروفی است که عقد پسر عمو و دختر عمو در آسمانها بسته شده است. به همین دلیل بیشتر زوجین در سیستان « ناف برید » بوده و یکدیگر را می شناسند. اگر ازدواج خارج از فامیل صورت گیرد ، تحقیق و تفحص برای یافتن یک دختر خوب از طرف خانواده پسر آغاز میگردد و اولین سئوال اینست که دختر فلانی ( خوزگار ) ( خواستگار ـ نامزد ) دارد یا ندارد ؟اگر از خوزگار، نداشته باشد اقدامات جهت مراسم « قاصدی » ( خواستگاری ) رسمی آغاز میشود. به هرحال اگر دختر نامزد داشت دوستان یا خویشانی که واسطه این کار هستند. اول ترتیب ملاقاتی را جهت دیدن دختر توسط پسر فراهم می کنند. این دیدار بدون اطلاع والدین و معمولاً دختر در منزل همسایه یا سر نهر و مزرعه صورت می گیرد. بعد از یکبار دیدار ظاهری و گذرا تحقیق در اطراف از جهت عیب و ایراد آغاز میشود. مثلاً نماز می خواند یا نه ؟ لکنت زبان دارد یا نه ؟ دستش بو می دهد یا نه ؟ زیرا مردم سیستان اعتقاد دارند اگر دست دختری بوی بد بدهد نان یا خمیری هم که پخت می کند، بد بوست .در صورت پسندیدن دو طرف، از خانواده دختر وقت گرفته می شود یک هیات چند نفره از طرف خانواده پسر عازم منزل دختر می شوند . و خانواده عروس با روی خوش و جملات ، خوش آمدید ، چه عجب ، منزل ما پاانداز شما از میهمانان استقبال می کنند ، میهمانان نیز جواب می دهند . قربان ابروی باز شما وغیره … بعد از پذیرایی و از هر دری سخنی بالاخره اصل مطلب با صلوات ریش سفید و فرد مسن مجلس آغاز می شود : وکیل یا نماینده داماد از پدر عروس یا نماینده آنها می پرسد آیا فلان آقا ( نام داماد ) را به غلامی یا فرزندی خود قبول میکنید ؟ در صورتیکه جواب مثبت بود با خوشحالی صلوات فرستاده می شود و کلمه مبارک است ، به پای هم پیر شوند . بین اعضای خانواده عروس و داماد رد و بدل می شود و پیر مجلس می گوید : « پوهیچ کدک و روی ن م ی فته » با پای هیچکدام از دو خانواده در کودال نمی افتد » و کنایه از این است که اصالت هیچیک با این ازدواج به خطر نمی افتد و بعد از شب نشینی خداحافظی کرده و هر کس به منزل خود میرود تا مقدمات کار عروسی را فراهم نمایند .بعد از مراسم قاصدی یا خواستگاری ، خانواده و بزرگان عروس و داماد در یک روز مشخص گرد هم می آیند تا در مورد مهریه یا پیشکش و شیربهاء به توافق برسند. در ابتدا پدر عروس می گوید مهریه دخترم فلان قدر باید باشد. پدر یا مادر داماد در جواب او می گوید : « هر چه مهریه زن پسر شما باشد ، پیشکش مبلغ پول نقدی است که از طرف داماد به خانواده عروس جهت تهیه جهیزیه داده می شود . » در صورتی که مبلغ مهریه زیاد باشد با پادر میانی مجلس ، سهم مجلس ، سهم فلان ریش سفید مبلغ مهریه از طرف خانواده عروس کم و متعادل میشود . بعد از تعیین مهریه و پیشکش نوبت به مسئله شیربهاء میرسد. از مادر دختر سئوال می شود که آیا شیربهاء می طلبد یا خیر ؟ و جواب آری یا نه است. گاهی هم بدین صورت توافق میشود که نه چیزی میدهیم و نه چیزی می گیریم.( منظور جهیزیه است ) با خرید یک دو دست لباس و شیرینی و در یک شب عقد و در شب دوم عروسی انجام می گیرد . می گویند عروسی پیغمبری برگزار شده است.اگر کار پیغمبری و ساده برگزار نشد قرار بر این تعلق می گرفت که تا عقد ازدواج طرفین چه مقدار وقت نیاز دارند تا مقدمات عروسی را فراهم آورند . توافق که انجام شد . مثلاً پدر داماد می گوید. ما «نشانی » می آوریم. تا پسر هم به فکر کار بشود. اگر چنین توافقی صورت گرفت، هر چند ماهی مخصوصاً در اعیاد عید قربان و فطر از طرف خانواده پسر مقداری هدایا از قبیل لباس، کفش، ‌چادر یا گوسفند جهت قربانی به منزل عروس فرستاده می شود .نشان که یک حلقه انگشتر و یکدست لباس و کفش یا چادر است. این معنی را دارد که هیچکس حق ندارد به خواستگاری آن دختر بیاید. در حقیقت این نشان و مجلس اولیه که منعقد می شود. ناظر و ضامن مقاوله نامه ای است که از سند محضری محکمتری است و یک قرارداد اجتماعی و قومی است .چون زمان مراسم عروسی نزدیک شود. چند روز قبل زنان ده یا روستا از طرف مادر و خواهران داماد دعوت می شوند و مقداری هدایا که از طرف خانواده داماد تهیه شده است به منزل عروس می برند. یکی از زنان با صدای بلند نام هدایایی که تقدیم عروس می شود با صدای بلند می خواند. و حاضرین کف می زنند. مثلاً می گوید: « انگشتر نو رسید » کف « پیراهن عروس » کف « کفش عروس » و کف زدن حضار یا زنان همراه خانواده داماد ادامه می یابد.
شب اول عروسی در سیستان به شب حنابندانی معروف است . البته در اصطلاح محلی شب « سرشویی » هم گفته می شود . حنا به مقدار زیاد خیس می شود . بعد از اینکه حنا آماده شد . برای اطلاع همسایه ها و اقوام مقدار از حنا به در خانه ها برده میشود . و توزیع میشود . اقوام و آشنایان داماد در خانه پدر او جمع می شوند . سپس دسته جمعی در حالی که دو سینی حنا مخصوص که برای داماد و عروس تدارک دیده اند و در جلو جمعیت دو نفر بر روی سر دارند به خانه عروس می روند و زنان همراه داماد با کف و دایره با آهنگ زیبا ابیاتی را می خوانند . در شب حنابندانی، عروس در خانه ای مخصوص قرار می گیرد و اقوام عروس درب ورودی را می بندند . تا خانوادة داماد به راحتی عروس را نبرند . کسان عروس بر طبق یک سنت قدیمی درب خانه عروس را می بندند و پشت درب محکم می ایستند و تکیه می دهند.و ابیاتی که بیانگر نزاع مادر عروس با دامادش است که نمی خواهد دخترش را از خود دور کند می خوانند. این ابیات که بصورت دسته جمعی اجرا می شد در اینسو و آنسوی درب بسته شده اجرا می شود ، بسیار زیباست سپس با اعلام اینکه « درواکنه درواکنه داماد می آره ورشما » به احترام نام داماد و نه هدایا ، درب باز می شود . و بقول معروف درب « قلعه فتح » و منزل پدر عروس به تصرف طرفداران داماد در می آید . زمان وارد شدن به محیط منزل عروس، لحظه بسیار شادی آفرینی است این حرکات حالت سمبلیک دارد و نمایش دهنده زورمندیها و قلدریهای دوران قدیم است که زنان به زور و به عنوان بخشی از غنایم اصلی به ازدواج اقوام پیروز در می آمدند. چه بسا که حاکمی ، خانی ، کدخدایی درگذشته بدون در نظر گرفتن عواطف و احساسات فلان دختر از او خواستگاری می کرد و خانواده عروس از ترس ، تن به آن وصلت می دادند . اگر هوا خوب باشد در فضای باز فرش پهن میشودو اگرنه در اتاق بزرگی مکانی در نظر گرفته می شود . در حالی که داماد به اصطلاح برتخت ( صندلی یا چند بالش تمیز ) نشسته است. دلاک جورابهای داماد را در آورده ومراسم حنابندان شروع می شود . بزرگان و ریش سفیدان در قسمت بالای مجلس و دور و بر تخت شاه نشسته و نظارگر مراسم حنابندان هستند. سپس هر کدام بلند می شود و مقداری پول نقد به پای داماد می ریزند این پولها در حقیقت همان حق الزحمه دلاک است. در اتاق مجاور ، زن دلاک مراسم حنابندان عروس را به شرحی که در مورد داماد گفته شد انجام می دهد . براساس یک رسم داماد تا صبح در منزل پدر همسر خود می ماند.، در منزل داماد نیز تمام اقوام داماد به نحوی در تهیه و تدارک غذای فردا که افرادی زیادی می آیند از دور و نزدیک کمک می کنند و اهتمام می ورزند ت مراسم به نحو مطلوبی برگزار شود. از ساعت 11 صبح کم کم سر و کله میهمانان، نزدیکان، همسایه ها و دوستان پیدا می شود . در اتاق بزرگ که به همین منظور تدارک دیده شده است. میهمانان می نشیند. هنگامی که تعداد به 50 یا 100 نفر رسید. مسئول سفره کسی را مأمور شمارش میهمانان می کند. مثلاً آمارگیر اعلام می کند . 100 نفر، سپس سفرهای غذا پهن و میهمانان غذا تناول می کنند. بعد از خوردن غذا میهمانان به فراخور حال مقداری پول نقد به فردی که از طرف خانواده داماد تعیین شده است ، به عنوان « کمکی » می دهند . بعد از اتمام کار پذیرایی، اقوام داماد بصورت دسته جمعی با ساز و دهل به طرف خانه عروس حرکت می کنند تا مراسم « روعو » انجام شود. برای این کار، داماد را بر اسبی می نشانند و در حالیکه پسر بچه خردسالی در جلوی او نشسته ( به امید اینکه فرزندشان پسر باشد ) به سمت رودخانه، نهر یا هر جای دیگری که آب باشد به راه می افتند در طول مسیر ، همراهان با دهل وساز به رقص می پردازند و دلاک آبادی در حالی که لباسهای نو را در یک مجموعة بزرگ قرار داده و روی آن را با روپوشی زیبا ( با سدت دوزی عروس)پوشانده است. آن را بر سرخود می گذارد و رقص زیبایی را به نمایش می گذارد .وقتی به آب رسیدند، داماد را اینگونه لخت نموده توسط دلاک روستا استحمام و سپس لباس نو می پوشند .بعد از استحمام ، مراسم « سرتراشک » sartarshak برگزار می شود. داماد بر روی تختی که از قبل آماده شده است . می نشیند یا جوانی از اقوام داماد او را به دوش کرده با شور و شادی به روی تخت می نشاند. پارچه سفید یا « لنگ » که عروس آماده کرده بر گردن داماد بسته می شودو دلاک مشغول آرایش میگردد . پول خرد و نقل و نبات از پشت بام می پاشند . مادر داماد ، خواهر ، خاله و خویشان داماد دایره وار دور تخت داماد می ایستند در حالیکه دلاک مشغول آرایش و اصلاح است همراه با کف ابیاتی می خواند. همزمان با خواندن این اشعار، اقوام داماد و عروس در پارچه یا لنگی که بر گردان داماد است پول می اندازند و لنگ پر از پول می شود و ه رچه جمع شد مال دلاک است .به هنگام تراشیدن ابیاتی نیز به صورت دسته جمعی توسط دختران و زنان طایفه خوانده می شود .هنگامی که شاه و عروس ، کنار هم ایستاده اند و قرار است مراسم آینه در قرآن و شمعدان اجرا گردد .باز هم ابیاتی خوانده می شود که امروز عمومیت ندارد .
و اکنون ، زمان ، زمان عقد است که در سیستان به آن « عقد بندونی » می گویند و تقریباً شبیه سایر جاهای ایران است . مراسم عروس کشان یا « گرابرد » در سیستان بسیار جذاب و دیدنی است. پدر عروس اگر در قید حیات نباشد. برادربزرگ و … پیش عروس می آیند و از او می خواهند بلند شود. عروس در حالی که کمی غمگین است و بعضاً گریه می کند . پدر عروس یا برادر بزرگ او پیشانی عروس را می بوسد و می گوید : « برخیر و به خانه بخت برو » یا به لهجه سیستانی می گویند « گل م ور خیز وقت رفتنه » که همان معنا را می دهد . عروس آرام آرام در حالیکه روبند بر سر و رو دارد پا بر میدارد . پدر عروس بعنوان اولین فرد مثلاً « فلان هکتار زمین یا فلان مقدار طلا به عروس هدیه می کند . اطرافیان به افتخار پدر عروس دست می زنند . هلله می کنند. در منزل عروس فقط اقوام عروس هدیه می دهند که به آن « پوورداری » میگویند . و در منزل پدر داماد اقوام داماد برای هر قدم که عروس بر می دارد . 10 هزار تومان یا بیشتر تقدیم می کنند . و این کار تا در حجله ادامه دارد . هنگامی که عروس به حجله میرسد باز مادرش را می خواهد و با گریه و زاری از او می خواهد که نگذارد او را ببرند. تا او همچنان در کنارش باشد. و این نمادیست از مهر و الفت بی پایان فرزند به مادر و بالعکس .درب حجله، داماد، عروس را به داخل حجله می برد زنی از نزدیکان عروس و غالباً خاله یا عمه عروس، نصایح لازم را به داماد و عروس می کند. سپس خارج می شود و پشت درب حجله به انتظار می نشیند.


ارسال شده در توسط محمدآذری